سرویس مقاله_این یادداشت به قلم «جعفر احمدی» دکتری جامعه شناسی و مدرس دانشگاه در ارومیه نوشته شده و در اختیار زریان موکریان قرار گرفته است.
بازخوانی یک سال اختلاف و یک هفته وحدت / دکتر جعفر احمدی

در کشور ما فاصله میان ۱۲ ربیعالاول که بنا بر روایات اهل تسنن تاریخ ولادت پیامبر اسلام بوده تا ۱۷ ربیعالاول که براساس روایت اهل تشیع تاریخ ولادت پیامبر است، "هفته وحدت " نامگذاری شده است. برای جامعهای ایران که از تنوع قومی و مذهبی برخوردار است، ایجاد وحدت از اوجب واجبات است؛ اما وحدت صرفاً با نامگذاری یک هفته در سال و شاید برگزاری چند مراسم رسمی و دولتی که آنهم دیگر کم سو شده است، ایجاد نمیشود! باید پرسید کدام سیاستگذاری و اقدام عملی برای ایجاد وحدت صورت گرفته است؟ بهغیراز تبریک صوری هفته وحدت توسط برخی نهادهای رسمی، آیا گامهایی هم برای رسیدن به وحدت برداشتهشده است؟ در ادامه به برخی از جنبههای چرایی و چگونگی وحدت خواهیم پرداخت.
وحدت شکلی از روابط اجتماعی است که وجه غالب آن با تعاون و همکاری است. وحدت برای یک جامعه کارکردهای مثبتی داشته و فقدان آن زمینهساز بسیاری از بحرانها و آسیبهای سیاسی اجتماعی است. در نقطه مقابله وحدت، ستیز و خصومت اجتماعی قرار دارد که آنهم شکلی دیگر از روابط اجتماعی است. ستیز و کشمکش میتواند بر سر موضوعات متنوع و در بین گروههای مختلف اجتماعی ایجاد شود. یکی از آن موضوعات و محلهای ستیز، مذهب است. علت نامگذاری هفته وحدت هم در ایران به خاطر اختلافات و خصومتهای مذهبی در بین اهل تسنن و اهل تشیع بوده است.
شاید در آن برهه از تاریخ، وجود اختلافات مذهبی، زمینهساز کشمکشها و خصومتهای زیادی بوده و همین امر ضرورت تأکید و توجه به وحدت را میطلبیده است؛ اما به نظر میرسد که اکنون اختلافات و خصومتهای اجتماعی کمتر ریشه در مذهب و حتی در دین دارد. برای عموم مردم ایران اختلاف در مذهب تا حدودی امری عادی و معمولی به نظر میرسد. حال بماند که چه عواملی باعث این تغییر شده است ولی آنچه امروز محل خصومت و ستیز اجتماعی است، "قومیت و روابط بین قومی " است. پس اگر قرار است وحدت و وفاقی اجتماعی شکل بگیرد باید در روابط قومی و آنهم در بین قومیتهای مختلف صورت گیرد. این به این معنا نیست که اختلافات و خصومتهای مذهبی حلشده و در این زمینه به وفاق و وحدت رسیدهایم. بلکه شدت و دامنه خصومت مذهبی، حداقل برای مردم و نه حاکمیت، بسیار کمرنگتر شده است.
این عبارات به این معناست که سیاست وحدت بر سر خصومت باید تغییر کند. 40 سال است در ایران، از 52 هفتهی سال یک هفته دم از وحدت میزنند و در 51 هفته در عمل، شاهد خصومت و نزاع هستیم. وحدت و وفاق بهغیراز بعد مذهبی، ابعاد دیگری نیز دارد.
همچنانکه گفته شد در حال حاضر در کشور ما، ترویج و تقویت وفاق قومی بسیار ضروریتر از وفاق و وحدت مذهبی است.
پرخاشگری، بیاحترامی قومی، بهکاربردن القاب زشت و تحمل نکردن قومی دیگران، همه نشانههایی از نزاعهای قومیاند که اخیراً در ورزشگاههای مختلف ایران نمونههای آن را بسیار دیدهایم.
خوب اگر این وحدت امری پسندیده و ضروری است، پس برای رسیدن به آن باید سیاستگذاریهای واقعبینانه و گامهای عملی برداشت. با شعارهای سیاسی و تبریکات رسمی نمیتوان جامعه را به وحدت رساند. حال بماند که معلوم نیست مخاطب این تبریکات هفته وحدت چه کسی یا چه کسانی هستند!
اصولاً علت اصلی خصومتها چه در شکل مذهبی و چه در شکل قومی و یا سایر اشکال دیگر آن، اتخاذ سیاستها نادرست و ضعف در اداره جامعه است. سیاستهای دوگانهای که باز تولیدکننده خصومت و نزاع است. این سیاست مَثل آنکسی است که در یکدستش شمشیر دارد و دست دیگرش را برای دوستی دراز میکند.
پس وحدت واقعی زمانی به وجود میآید که مبتنی بر توافق بر سر برخی اصول و ارزشهای مشترک باشد. وحدت واقعی زمانی تحقق پیدا میکند که دو گروه در ساختی منسجم باهم مشارکت داشته باشند. چون این مشارکت زمینهساز اعتماد و احترام متقابل آنها به همدیگر میشود.
وفاق بر سر ارزشهایی چون عدالت، برابری، پیشرفت، احترام متقابل و بسیاری ارزشهای دیگر میتواند منجر به وحدت بین گروههای مختلف شود. پس "با حلواحلوا گفتن دهان شیرین نمیشود ". اگر میخواهید وحدت را در بین گروههای قومی و مذهبی مختلف ایجاد کنید باید همه گروهها را در حوزههای مختلف مشارکت دهید تا در این مشارکت زمینه برای ارتباط گروهها فراهم شود و اگر ارتباط عادلانه و برابری شکل بگیرد وفاق بر سر ارزشهای مشترک شکل میگیرد که این همان وحدت است. این وحدت برای کل هفتههای سال است و نهفقط برای یک هفته.
- 1398/8/20 11:56:12
- شناسه خبر : 14EAD6E0